-
انعکاس های همیشه
پنجشنبه 21 مهرماه سال 1390 19:01
زین دنیای مه آلود، زین افکار خسته و به طمع آغشته ، زین چشمان ملین به هوا، یک باید گفت و یک باید شنید. در دنیای پر ولع جای کودکان گرسنه و طماء به دستان پینه بسته به کجاست؟ در این دنیایی که هرکس فکر خویش ستاند و زمزد خودساختگی به جان خرد ، جای برادر دوستی و برادر کشی کجاست؟ در این زمانه بی های و هوی پرست، جدا خوشا به...
-
اناالحق
جمعه 1 مهرماه سال 1390 15:38
در این زمانه بی هیا و هوی و لال پرست، خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست چگونه شرح دهم لحظه لحظه خود را برای این همه ناباور خیال پرست به شب نشینی خرچنگ های مردابی چگونه رقص کند ماهی زلال پرست قصیده ها چه غریب و نچیده میافتند به پای هرز علف های کال پرست رسیدن به کمالی که جز اناالحق نیست کمال دار برای من کمال پرست هنوز...
-
فرارسیدن عید کبریا بر پاکزادان این هستی شاد باد
سهشنبه 8 شهریورماه سال 1390 22:25
روزی عید باشد روزی نوروز صرف نظر از حور و پریا صرف نظر از تاج و تخت زکریا یک باشد یک باید گفت خدایا خدایا هر روزم را نوظهور کبریا گردان، نمی توانم و نمی دانم چگونه رشته تحریر بگسترانم. نمی دانم چگونه لغت در کنار یکدیگر به زیبایی بسرایانم. حرم عطشان وجود متناهی، خویشتن را به صلابه کشاند که تجربه بندگی در کناره دوست...
-
راز کردار
شنبه 22 مردادماه سال 1390 18:25
خداوندا گر جای تو بودم حکم این انسان را، زرهائی ایشان پر می نمودم خداوندا گر جای تو بودم به دست خویش، این انسان بی لیاقت راز هستی پاک می نمودم خداوندا گر جای تو بودم به افکار این پلیدی، جهان را به یک دم زآتش می نشوندم خدا وندا گر جای تو بودم این موجود سرمست را، به مستی لایتناهی مست مست می نمودم خداوندا گر جای تو بودم...
-
کوک کن ساعت خویش را
یکشنبه 16 مردادماه سال 1390 23:34
راوی: کوک کن ساعتِ خویش ! اعتباری به خروسِ سحری، نیست دگر دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است کوک کن ساعتِ خویش ! که مـؤذّن، شبِ پیـش دسته گل داده به آب و در آغوش سحر رفته به خواب کوک کن ساعتِ خویش ! شاطری نیست در این شهرِ بزرگ که سحر برخیزد شاطران با مددِ آهن و جوشِ شیرین دیر برمی خیزند کوک کن ساعتِ خویش ! که سحرگاه...
-
خداوندا!
چهارشنبه 5 مردادماه سال 1390 01:00
خداوندا! خداوندا سپاس و ستایش قرین ز سوی دارم تو که عمری جزیل، صبری جمیل و آغوشی گرم به من عطا فرمودی خداوندا سپاس و ستایش مخصوص توست که من را ز آدم و به آدم مخلوق و به عشق در دل محکوم نمودی خداوندا سپاس و ستایش را قرین تو پندارم که نبودت غبث کلام و وجودت حسن سلام بر من باشد چندی از آغوشت به دور مانده و کار و اسباب...
-
کوک ساز
پنجشنبه 9 تیرماه سال 1390 18:34
سرزمین مکه زین خبرمبهوط و هم در نا ز شد از حرا درهای رحمت یک به یک جمگلی باز شد شام میلاد و زینت حق، کلام الله شد مصطفی احمد امشب رسول الله شد امشب زین خبر، ما و شما در نازیم ساز ما کوک و امشب ساز یار می نوازیم ساقی و می و مست و خرابات جملگی در راه است دیوانه ام و عاشق ، من جملگی بهلول کلام از راه است ای اهل دل، خاتم...
-
راست یا دروغ بهتر است
جمعه 3 تیرماه سال 1390 15:14
کسی که سخنانش نه راست است و نه دروغ، فیلسوف است. کسی که راست و دروغ برای او یکی است، چاپلوس است. کسی که پول می گیرد تا دروغ بگوید، دلال است. کسی که دروغ می گوید تا پول بگیرد، گداست. کسی که پول می گیرد تا راست و دروغ را تشخیص دهد، قاضی است. کسی که پول می گیرد تا گاهی راست را دروغ و دروغ را راست جلوه دهد، وکیل است. کسی...
-
مشاعره
جمعه 20 خردادماه سال 1390 02:42
دکتر رمضانی: ما طاعت حق بهر دینار دنیا نمی کنیم// به شوق جنت و زترس دوزخ این نمی کنیم ما شیفته یار و سجده به جمالش داریم// ما به نماز بجز زمزمه عشق در خلوت او نمی کنیم زاهدان که زترس جحیم عبادت او کنند// نزد ما خاسرند، که ما بجز به عشق این نمی کنیم عباد به نسیه جنت رضوان زحق طلب کنند// ما به جنت، بجز خلوت با یار طلب...
-
لیله الرغائب
جمعه 20 خردادماه سال 1390 02:02
آرزو دارم که مثل همیشه شاد باشی جملگی افتخار آدمی و خالق بی همتایت باشی آرزو دارم مهربان و مفرح و مستدام باشی کوه را به کیان و دریا را به جوار خویش مملوک باشی آرزو دارم تمثال محبت زخود مرسوم باشی انس و جن را انگشت به تحیر و پاک باشی آرزو دارم روزی را که دنیای من خالی ز خصم کنی همه مسالم و دنیای من را پر ز رغبت و امید...
-
معنای دوست
سهشنبه 17 خردادماه سال 1390 00:42
زمرگی و خصم دیده دیدار دوست گشته ام آری من ساله گریز فقدان آدمی گشته ام سالیانست که وجود بی پایه دوست در جوار خویش دارم به کثرت حنانه اولیاء و اوصیاء روز گشته ام چه خوش گفت یوسف یعقوب نبی که من ز هوس به خودی خود دور گشته ام مست و خرابات روزگاردین علی باشم که نوای بی دلی ز نای حقیقت گشته ام ساربان آهسته رو که نای رفتن...
-
کفرستیزی
یکشنبه 15 خردادماه سال 1390 03:42
شادی و حال زار هر دو از بر کفم برفته است حال خوش از روی زارم برفته است رفته و صدای دلداگی از سراب کند من بزرگ را از دور جفافراخوان کند چه باشد کین غمینی استمرار روزگارت شده است گرغم خوری مرا دیگر بار مغضوب گناهانت شده است چه باشد که لطف ایزد در این وادی کوته بینی مگر نیستی در زمره اغیار که مرا کم بینی امروز حال خود را...
-
درد و دل خدای رحمان و رحیم
شنبه 14 خردادماه سال 1390 01:42
زنده باش و زندگی کن ای آدمی فاخر نام و نشان من باش ای آدمی زنده باش و سیر کن در این برین هرچه خواستی تصویر کن به دمی زنده باش و گام نه در دیار منی ناظر منعم باش و امر نه به رمی زنده باش و کوچ کن به اغیار شریح شعف چندان به، کاین کلام سرنهی زنده باش و زندگی کن ای آدمی فاخر نام و نشان من باش ای آدمی زنده باش و سیر کن در...
-
دست بینوا
جمعه 13 خردادماه سال 1390 01:24
مهربانی را اگر قسمت کنیم من یقین دارم به ما هم می رسد آدمی گر ایستد بر نام عشق دست هایش تا خدا هم می رسد جملگی طالب و محزون دلدادگی کنیم من یقین دارم دست بینوا هم به دهان می رسد کفر ما بر اینجاست که ظن خود سودی کنیم خود خواهی و غرور به سرحد خدا هم می رسد آدمی گر ایستد بر سر حرف خویش من یقین دارم به آرزوهایش هم می رسد...
-
حکایت بهلول و شیخ جنید بغداد
جمعه 13 خردادماه سال 1390 01:00
آوردهاند که شیخ جنید بغداد به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او....شیخ احوال بهلول را پرسید. گفتند او مردی دیوانه است.گفت او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند. شیخ پیش او رفت و سلام کرد.بهلول جواب سلام او را داده پرسید چه کسی هستی؟عرض کرد منم شیخ جنید بغدادی....
-
ملعب اللفظ
دوشنبه 2 خردادماه سال 1390 11:18
انی خاصم بالخصم الخصیم انی کاسب بالکسب کثیر انی واسع بالوسع الواسط انی عالم بالعلم و العمل حسب الحاسب بالحصر الحاسن نصر الناصر بالنصور نصیب انی بشیر بالبشر والنذر انی کاتب بالکتب المکتوب انی صامت بالصوت المصور ملعب اللعب باللعب المنشور ارجع الروحی بالتفضیل المقام ارفع النوری بالقسم النظام
-
الهم بالنبی! مغفر الذنوب بدم الضبیح
پنجشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1390 20:43
الهم بالکبیر! اشفعی علوج مدظله صغیر زمانه زما حس ناب دارد ز خودی خودحس مرتاض دارد زمانه زخود می ستاند و عزم رفت دارد نوای بی دلی سر زند و تفت دارد زمانه ز ما حس زال فردوس دارد زربفت زما نیز مثقالی زر دارد زمانه طالب و زما طلب عشق دارد پای خسته، بدن نیز خاستگاه صرع دارد زمانه ظالم و لطف خصم به مادارد بستر ما بیمار و...
-
ساربان!
یکشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1390 17:32
ساربان! گر توئی مرا عرش باشد و فرشی نیست صاحبم، گر توئی مرا تاج باشد و غلامی نیست ساربان! آهسته رو آرام جانی خواهم ازت زین چهره بی رو، نای و وصال زاندوه نیست ساربان! گرتو نیستی مرا لطمه به وصال ا م ازت طالبم، گر توئی مرا زین غم دیگر باکی نیست ساربان! ایمان و جانی ز من بستان و برو کاین کلام قاصر، ارزش کمال تو نیست...
-
خدای دوردانه! دوست مهربانم!
پنجشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1390 14:49
مدیریت محترم املاک آسمانی و ربانی: خدای عزو وجل با سلام احتراما به استحضار می رساند اینجانب یوسف، بنده ساله گریز حق تو ،متولد شهر عشاق بی نوائی و به شماره شناسنامه چهلمین سلوک، اظهار بندگی ناب تو را دارد و به توی عزیز خبر شادمانی و حال خوب را می رساند. خدای مهربانم دوش وقت سحر اظهار غم و درد کردم که باعث رنجور شدن...
-
چشمان خیس
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 22:25
خدایا بی تو کس ندارم بی تو هیچ ندارم گله ز من باشد که چرا این مقدار مغمومی؟! چرا زین راه دل محرومی؟! خود دانی و خود دانم من بهلول به چه می اندیشم و به چه گرفتار حال زار تو باشدم. خدای مهربانم زین روز گریه تنم را می فشار لیک حفظ محفوظ کنم و در خود می کشانم. خدای الرحمن الراحمین به خود قسم که ناسپاس نعمت نکنم. به خود...
-
الا ای انس مهربانم زنده باشید، مفتخر توفیق و رستگار باشید...
سهشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1390 02:46
در نخستین دیدار تو در آسمانی صاف ناگهان برقی بر فراز این دل بی باک آمد و گویی به هر سویی تگرگی، رعد تندی می زد و برقش همه جان را ندا می داد کای دل ساده، بمان بر جایت و بگذار کاین طوفان ملیح و غرش کرار تو را با فرش تا اوج رویایت برد بالا کین نیست وهم و خیالی سرد و بی مقدار کین طوفان دارد قدرتی چون رستم دستان نشیند بر...
-
فدک
جمعه 16 اردیبهشتماه سال 1390 23:57
فدک یعنی غروب یاس نیلی فدک یعنی زمین خوردن ز سیلی فدک یعنی عروج تا به احمد فدک یعنی دو آقا در یتیمی فدک یعنی علی زهرا ندارد فدک یعنی امیری در اسیری
-
درس استاد به شاگرد
پنجشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1390 22:23
دکتر رمضانی: یوسف جان چند کلامی نظم را بخاطر تو عزیز سرودم. امیدوارم که مورد پسند باشد اگرچه نظم آن روانی در خور تو را ندارد: آن روز که ز کرم نقش تومی کردند//گویی که نقش بر انسان کامل می کردند خلق نیکو تو را بیش ز دوستان دادند//ز همت گویی تو را همت عیاران دادند قدرت جذب تو را بیش ز یاران دادند//در معرفت و عشق تو را...
-
زلیخای یوسف
چهارشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1390 12:08
غم گزاف گویت خانه خرابم کرده تاج بلند سویت از دل براهم کرده سمت و سوی این ره بیچاره حالم کرده کین حال زارم دور از جفایت کرده بستان جانم را تو را به جان مادر کین غمینی دچاره اغمایم کرده بستان این جان خرده تو را به جان مادر تاب نیاورم زین سرابی به تو زمامم کرده بستان دلم را کین پاره جنون حالم کرده غم این کتف تو را به...
-
منم میزان کردار تو دانی که منم شاهد اعمال تو؟
چهارشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1390 11:46
زخشم کین و دشمن تلاوت ها باید بشد ز رشک و بوق و کرنا ظرافت ها باید بشد. کیست این زهرای علی سرور دنیا و مالک سموات باید بشد؟! کیست این ام بتول که دامان او پاک و اولادها باید بشد؟ ! موی کنان و اشک ریزان بنویسم زخشم و مظلومیت علی کین چهره تنها باید بشد؟! اشک اندوه وجود ناچیز حقیر را به سیلاب ها باید بشد کین نازنین غم...
-
بگذار فلک براند ارابه ی دلم را
چهارشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1390 10:43
در استان جانان جان گرد من نیاید گویی خموش گردم روح در بدن نیاید من شمع صبح سوزم یارا مدد رسانم کین شب سراب گردد گر میل تو نیاید سرو بلند رویت خانه خراب کرده شبرو به کوچه بنگر کین زهر غم نیاید من ناز بگریده ام را از غم طلب کردم گوشه نشین شامم تا غم به سر نیاید بگذار فلک براند ارابه ی دلم را تا عشق دولت دوست اهی به سر...
-
وصال...
یکشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1390 13:17
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA جانان من دیر زمانی است که دیگر نه تاب ماندن است و نه نای خواست رهایی دیری است تنها به یک چیز می اندیشم، آنچه تو می خواهی نمی خواهم و نمی توانم جز این انتظاری داشته باشم تنها عشقت را می طلبم که لحظه به لحظه و روز به روز بیش تر قلبم را فرا می گیرد دنیای فراخت برایم تنگ شده...
-
باد بهار...
شنبه 10 اردیبهشتماه سال 1390 14:32
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA این روزها مانند باد بهاری سرگردانم سرگردان به هر سو می نگرم و به هر سو می روم و در آخر در لا به لای شاخ و برگ این دنیا گم می شوم گم می شوم و گم می کنم در این روزها احساس تنهایی بیش از هر احساس دیگری بر دلم سنگینی می کند احساس اینکه حتی تو هم تنهایم گذاشته ای و من هر شب و...
-
حرف های کودکانه
دوشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1390 11:29
به نام خدایی که اینجاست درست مثل قدیما .... حال و هوایی داشت زندگی ما قدیما روز و شب ما پر از صفا بود قدیما روزمون شده خوابیدن شبمون شده یاد قدیما کارمون شده غم خواری دلمون تنگه واسه قدیما گریه شده چارمون دلمون پر از درد واسه قدیما خدا میگه دوردانه من زندگی کن مثل قدیما گریه نکن عزیزکم بازم دوست دارم مثل قدیما خدا...
-
هبوطت مبارک باد!
پنجشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1390 02:21
هبوطت مبارک باد! چه روز پرشکوهی است که انسان خاتم ز حاتم آید و مسلک را به تاج سپارد. چه روز پر فروغی است که خداوند عز ووجل کائنات را امر به سجده در پیشگاه ساجد بکرد. چه روز پر زر و زیوری است که انسان به عرش کبریا تکیه زد و خود را خلیفه الله بدید. آری زین راه چه کسانی بودند که روی سپیدی به این امر ممکن خرامیدند و چه...