حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

یک تیکه زمین

بهشت از دست ادم رفت از اون روزی که گندم خورد 
ببین چی میشه اون کس که یه جو از حق مردم خورد
کسایی ک تو این دنیا حساب ما رو پیچیدند
یه روزی هر کسی باشند حساباشونو پس میدن
عبادت از سر وحشت واسه عاشق عبادت نیست
پرستش راه تسکینه پرستیدن تجارت نیست
سر ازادگی مردن ته دلداگی میشه
یه وقتایی تمام دین همین ازادگی میشه
کنار سفره ی خالی یه دنیا ارزو چیدن
بفهمن ادمی یک عمر بهت گندم نشون میدن
بزار بازی کنن بازم برامون با همین نقشه
خدا هرگز کسایی را ک حق خوردن نمیبخشه
کسایی ک به هر راهی دارن روزیتو میگرن
گمونم یادشون رفته همه یک روز میمیرن
جهان بدجور کوچیکه همه درگیر این دردیم
همه یک روز میفهمن چه جوری زندگی کردی