حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

منم میزان کردار تو دانی که منم شاهد اعمال تو؟

زخشم کین و دشمن تلاوت ها باید بشد ز رشک و بوق و کرنا ظرافت ها باید بشد. کیست این زهرای علی سرور دنیا و مالک سموات باید بشد؟! کیست این ام بتول که دامان او پاک و اولادها باید بشد؟!  

موی کنان و اشک ریزان بنویسم زخشم و مظلومیت علی کین چهره تنها باید بشد؟! اشک اندوه وجود ناچیز حقیر را به سیلاب ها باید بشد کین نازنین غم دیده ولی مسلم ها باید بشد. کیست ناجی این غم که ز اشک و غم انتقام ها باید بشد؟! 

زهرای علی دوردانه نبی سرور اوصیا و کبریا به نور باده دوست عازم خرابات ها باید بشد. مست و مدهوش بوی معشوق عاشق ها باید بشد. کین دنیای لجنزار مالک خود را ز طمع پوست محروم ها باید بشد... 

زهرای بتول: 

منم دخت نبی همدم و دوردانه علی 

منم مادر حسن معلم عفت و ضبیح 

منم مادر حسین تاجدار جمله زن 

منم معشوق خدا منذر کردار و بزن 

گفته بودم زین راه پاینده باشید  

به هرچه گفتنیست یابنده باشید 

گفته بودم زین کلام مدهوش باشید  

محق آبروی جملگی زن باشید 

گفته بودم زین راه پاک باشید  

نه لیکن مایه ننگ جملگی زن باشید 

گفته بودم معشوق من اوست  

هرچه گفتنی زلب از آن اوست 

گفته بودم منم مالک زمین  

پیروی آبروی انث و ضعیم 

الا ای انثان بی بدیل  

حسن و کمال این صفیح 

منم میزان کردار تو  

دانی که منم شاهد اعمال تو ؟

تو را به جان مادر  

مبر این عفت را به سفر 

منم این روز ناظر و  

حاکم اعمال فردای تو 

تو را به جان مادر 

بگذار نباشد خون دلی در این کپر 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد