حلالم کن دم رفتن کمی بعد از پریشونی
تو آوار نگاهی که تو هم با ما نمی مونی
مسیر موندن و رفتن یکی بود و جدا شد با
تو پایان منو دید جدایی سخته از آغاز
حلالم کن غریبونه خیالم باتو می مونه
حلالم کن غریبی که برات دل کندن آسونه
حلالم کن به زخمایی که لب وا کرده میخنده
حلالم کن به عشقی که به چشمای تو پابنده
حلالم کن به خونی که غرور از خاک میجوشه
حلالم کن به نوزادی که شیر از تیغ می نوشه
مگه میشه کنارت مرد هنوزم عشق بدحاله
صبوری هم کم آورده خود شمشیر مینامه
حلالم کن...حلالم کن...حلالم کن...حلالم کن...