حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

یعقوب نبی

پدر عزیر نامت جاودانه باد...

آرزوی آن دارم که سایه ات چون درخت فردوس مستدام و حرم نفس هایت نوید بخش زندگی من نو رسیده این دوران باشد...

آرزوی آن دارم که بر فراز فرش کبریا و تکیه بر میکده دوست، مست و خرابات در بر دوست گردی...

و آنگاه

آرزوی آن دارم که در سرسرای هستی نباشد برای تو آرزویی نارسیده

تاجدار من سلام بر صبحت و سپاس از لطفت  که باز مرا به لطف دیدار عزیز مسّنا گرداندی

از سوی دوردانه ات: یوسف

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد