در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آنست که مجنون باشی
شکر خدا حاوی دلی چون آئینه دل باشی
گر نه حکمی است داغدار زاو
ثمره تاج و تخت زکریا باشی
گفته بودم نازدار گل باشم
نی برای گل سی خود گلستان باشی
گفته بودم زمره اهورائی خود دمشی باید
ز نوای کرنش و خمش دوست، افسون باشی
آری این است قصه لیلی در پی مجنون ما
زیر سایه دوست ، ملین به جوار دوست باشی
خیلی شعر قشنگیه. تازه قشنگ تر شده چون اسم من روشه:))