حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

درد و دل یک سیگار با یک جوان عاشق

الهی تو بمیری من بمونم

سر قبرت بیام روضه بخونم

که اینطور ما را بدنام کردی

اسم ما را خوراک این ماموران کردی
الهی درد ریه و قلب بگیری
تب مالت و فشار خون همه با هم بگیری

اگر بردی از اینها جان سالم
 
الهی درد بی درمون بگیری

که اینطور تجارت زشخص شخیصان کردی

پول را به پول اندوزان نصیب و ملموس کردی

ای دوست ای دوست
به جهنم که مرا دوست داری
 
از بهر تو هرگز نکنم گریه و زاری

خود خواستی که اینطور جو مردی بگیری

در کنار دوست، دم خودخواهی و بزرگی بگیری
اگر روزی بجز من یار بگیری
الهی تب کنی فرداش بمیری

که این طور ما را شهرت بدادی

در محیط آرام دچار نفرین بدادی

زعقده های عاشقی ما را آتش بدادی

زطبیعت و عموم ما را انزوا بدادی

 

ادعای بزرگی و داشتن اعصاب آرام، به بزرگ منشی و کام گرفتن از لحظات ناب و ارزشمند زندگی توست نه کام گرفتن از سیگار بینوا!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد