حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

زندگی چون باد صباست

زندگی چون طفل بی پروا
گاه می خنددوگاه گریان است
همچو پرواز کبوتر گاهی
اوج می گیردو گه پنهان است
می توان با دلی سرشار زعشق 
زندگی را به کسی هدیه نمود
یا که با سنگدلی از کف او
زندگی را به همان سان بربود
می توان با گل سرخ و پیچک
دامنی دوخت بر اندام بهار
یا که با نسترن و لاله و یاس
ساخت کشتی و بر ان گشت سوار
می توان از دل کوهی سنگین
گذری کرد سبک همچو نسیم
یا که با قایقی از بیم و امید
بگذشت از دل یک رود عظیم
زندگی گرچه جفاها کرده
بر دل زخمی و غمدیده ی ما 
لیک از ماست که بر ماست همه
نتوان کرد گله از دنیا 

 نویسنده: ه. ه

نظرات 1 + ارسال نظر
انار یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:34 http://www.anaarak.blogfa.com

به نام او...
سهراب چه زیبا می گوید:
زندگی شستن یک بشقاب است.
زندگی مثل برکه آرام است... اما گاهی سنگی یا اناری که از شاخه سر می خورد متلاطمش می کند....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد