حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

مناظره بد و خوب این دنیا (۲)

زسوی دلدار نیک و افکار نیک مناظره بین دو غم دیده و غم گسیخته به ظن سبک شعر و نثر احساس برکشید: 

خوش بین: 

سوی صدای عزیر دل احترامی کردم 

لیک کس نشنید با دل خود چه کردم 

بدبین:  

بشکن دلم را که انتقام توست  

کسی نشنید حرفم را که دلم مال توست

خوش بین: 

دلت پس دادم و رفتم 

که نتوانم بگیرم انتقامم 

بدبین:  

چه باشد که حق نتوان گفت 

چه ظلمست که شک نتوان گفت 

چه زیر است بالا بودن 

چه حقیر است غر بودن

خوش بین: 

چه گویم هرچه گویم می خراشم من دلت را 

نگویم پس گذارم در قفس حرف و دلم را 

بدبین:  

ظن حال من مگذار بخراشد ذهنت را 

بگو جانان من هرچه هست در دلت را 

ما که محقور تواضع بویم و هستیم 

ما که ناتوان و دلدار بودیم و هستیم 

خوش بین: 

دلم رفتست بر بالای داری 

ندارد پس دگر حرف و قراری  

بدبین: 

دلت را دار نزن که بند دام تار و پودست 

چوبه به تمثال کفا تو را به خود ربودست 

دلت را مسپار به انتقام و انتزاع 

این رسم دنیاست به لات و عبل و عزا

خوش بین: 

بسی کردم تلاشی تا نگه دارم دلم را 

کسی آمد ربودش دار زده است دلم را  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد