دراین روزگار دلگیر در این وادی کاهی
دراین خاموشی واهی در این ثانیه ماوی
ترس آن دارد که پذیرد راهی
راست آن است که گوید رازی
سر آن ست که معترف حال باشد
راز علاقه در ورای فال باشد
سر آن است که گویم دوست دارم
مجنونم و گویم بی تو هیچ ندارم