حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

روز مرگ

زلب ذکر یاعلی گفتم و رفتم

تقاضای دیدار عزیز کردم و رفتم

یاخدا گفتم و جستجوی داغدار کردم و رفتم

دیدمش در آن حال و بغض دوچندان کردم و رفتم

یادم آمد به آن دست پرسخی

بوسه بارانش کردم و رفتم

دلم تنگ است خدای من پدر رفته از جوار من

خداجون آخر دنیاست همینجا

جان مولا بگو که یک رویاست در اینجا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد