حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

معنای دوست

زمرگی و خصم دیده دیدار دوست گشته ام

 آری من ساله گریز فقدان آدمی گشته ام

سالیانست که وجود بی پایه دوست در جوار خویش دارم

 به کثرت حنانه اولیاء و اوصیاء روز گشته ام

چه خوش گفت یوسف یعقوب نبی

که من ز هوس به خودی خود دور گشته ام

مست و خرابات روزگاردین علی باشم

که نوای بی دلی ز نای حقیقت گشته ام

ساربان آهسته رو که نای رفتن ندارم

خصم دیده دیار مردگی دوست گشته ام

نوای امید و سرسرای غرور آشنا زمن باشد

جملگی گریزان ریا و دورویی دوست گشته ام

آخ به چه باشد این روزگار موزون و خالی

که به عام شاهد نوای هرزگی دوست گشته ام

من لی غیرک بالحبکم جمیل انی سالکم به الخصم الضعیر

انی کافربه الحبکم الجحیم صبر الثمین به الفهم الکبیر

 

نظرات 1 + ارسال نظر
انار سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:08 http://www.anaarak.blogfa.com

به نام او...
مهربان یوسف سلام!
یاد شعری افتادم در زمانی دور....
مثل همیشه زیبا بود... اما کمی تلخ....
راستی کلبه ات چه زیبا اراسته شده.قالب جدید مبارک.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد