حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

حرف های کودکانه

رد پای یک غایب

پرواز

خدایا آرزوی آن دارم که بزرگ باشم نه به ظاهر و نه به لطف التماس های تزویرانه.

به لطف تو عزیز باشم حکیم باشم نه به زور مسرفانه خویش.

خداوندا آن روزی را نصیبم کن که تو را با چشمانه فطرت بینا باشم.

پروردگارا به لطف تو، به حکم تو، به تو نزدیکم. خودانی و خود دانم که چه در دل دارم پس به لطفت، به رحمتت، به رزاقیه و رضوانیتت، پیش از آن سعادت دیدار ده که هیچ نخواهم جز آرزوی عاجزانه او را در خود می پرورانم.

خدایا ناپاکم ناچیزم هیچ ندارم گر تو نباشی

اما پادشاهم و غر و خودستانم چون تویی علمدارم و سردمدارم باشی گر تو در قلب من باشی.

پس از ازل تا ابد در بوق و کرنا زنم که: ایها الناس علیکم انفسکم هذا ربی، هذا من کل نفسی